اشتغال نابینایان در ایران

اشتغال نابینایان:

اشتغال دشوارترین بخش توانبخشی است. بنابراین،طراحی یک برنامه ی آرمانی و مفید برای همکاری و هماهنگی تمام مؤسسه های دولتی،بخش خصوصی دست اندرکاران خدمات توانبخشی،مراکز خدمات اشتغال و همچنین کارفرمایان، تشکیلات کارگری و دیگر سازمانهای ویژه ی افراد معلول،ضروری و اجتناب ناپذیر است. اولین قدم عملی در اشتغال نابینایان، مصوبه ی شورای انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1358 است که در آن استخدام نابینایان برای شانزده رشته ی شغلی مجاز شده و در الویت قرار گرفته است این مشاغل عبارتند از:

1)کارگر ساده ی بسته بند، 2)کارگر فنی، 3)تلفنچی و مامور آسانسور، 4)مونتاژکار، 5)ماساژور و فیزیوتراپ، 6)مسئول امور پانچ، 7)کار در تاریکخانه، 8)گویندگی و پیج کردن، 9)آموزگار، 10)دبیر، 11)مترجم، 12)روزنامه نگارروابط عمومی و تحقیقات، 13)مشاور حقوقی، 14)کارشناس راهنمایی تحصیلی، 15)مشاور امور تربیتی و تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی، 16) مشاور امور دانشجویان و مدیریت.

 البته با توجه به ظرفیت،صبر و پشتکار نابینایان میتوان یقین داشت که این گروه به راحتی از عهده ی مشاغل دیگری نیز بر می آیند. نمونه ای از این مشاغل عبارتند از:

1-مونتاژ واتصال قفل و لولاهای در

2-تنظیم قطعات و لوازم یدکی مختلف

3-بافتن طناب،حصیر،زنبیل،سبد،گلیم،تورهای ماهی گیری و ورزشی

4- کار با دستگاههای برش میله،لوله و ورقهای آهنی

5-ساخت ظروف سفالی و کلاه دوزی

6-مونتاژ قسمتهای مختلف رادیو،تلوزیون و تلفن

7-تهیه و مونتاژ قسمتهای مختلف وسایل نقلیه،ماشین آلات کشاورزی و...

8-فعالیت در زمینه ی زراعت،باغبانی و دامپروری

 به طور کلی در مورد اشتغال نابینایان باید توجه داشت که برخی از این افراد در بزرگسالی و بر اثر حادثه،با داشتن شغل و حرفه،بینایی خود را از دست داده و ناگزیر شغل خود را رها کرده اند، بنابراین برای دستیابی به شغل جدید به آموزشهای خاصی نیاز دارند. اما نیاز به اشتغال نابینایی که معلولیت آنان به زمان تولد یا اندکی پس از آن مربوط میشود از ابتدا بر اساس محدودیت بینایی آنان پایه گذاری میشود. آشکار است که با دریافت آموزشهای لازم، دستیابی به اشتغال برای افرادی که مقداری حافظه ی دیداری دارند بسیار ساده تر است. اما ورود به بازار کار برای نابینایان مادرزاد با پیچیدگیهای بیشتری همراه خواهد بود وبه توجه و برنامه ریزی دقیقتری نیاز دارد.

خواب نابینایان

خواب دیدن:

مطالعاتی که درباره خوابهای کودکان نابینا انجام گرفته اند،اندکند. دوچه در سال 1928 دریافت که کودکان نابینا اغلب میگفتند،«من یک شیء را دیدم» که منظورشان واقعاٌ شنیدن یا احساس کردن » بود، یا فقط حضور آن را میدانستند. بنابراین وی تنها بر اساس خوابهای خودش نتیجه گرفت و دریافت که تصور خوابها « کاملاٌ شنوایی، حرکتی، ایستایی (یا بی حرکتی)، تماسی و یا لمسی است». حس شنوایی معمولاٌ مهمترین نقش را ایفا میکند، در حالیکه سه بخش به نظر نمیرسند که دارای یک اهمیتند. «تصور حس چشایی و بویایی در خوابهای وی نقشی نداشتند. وی غالباٌ مکالمات طولانی در خواب داشته و عملاٌ صداهایی را شنیده که چیزهایی را به او گفته اند و انعکاس این صداها معمولی بوده است». کاستا در سال 1937 در ایتالیا مطالعه هایی را انجام داده است که در آن 80 مورد خواب مربوط به 15 کودک نابینای کامل را تجزیه و تحلیل نموده است. این مطالعه نیز نشان داد که خوابهای کودک کاملاٌ نابینا بیشتر جنبه تماسی و شنوایی دارند. در فرانسه به وسیله بالی در سال 1933 نیز تحقیقی انجام گرفت. وی با مشاهدات فوق موافق بود و نیز اصرار بر آن داشت که خوابهای آنهایی که نابینا متولد میشوند هم دارای تنوع و استغناست. در افرادی که بعدها در طول زندگی نابینا میشوند، تصور بینایی به نسبت سنشان و طول دوران نابیناییشان بدتر میگردد. اسکامن در سال 1959 در آلمان تفسیرهای شگفت انگیزی درباره ی خوابهای آنهایی که نابینا متولد شده اند و آنهایی که در سالهای اول زندگی( 2-14 سال اول) ودیرتر از آن نابینا شده اند، کرده است. وی اصولاٌ با نویسندگان دیگر موافقت دارد،وی مرور کاملی نیز درباره نابینایان در افسانه ها و هنرهای گوناگون کرده است که ارزش مخصوصی دارند.

بلانک در سال 1958 تایید کرده است که کودکانی که نابینا متولد شده اند و آنهایی که بیش از 5 سالگی نابینا شده اند خواب های بینایی ندارند. وی نیز با دیگران هم عقیده بوده است که شنوایی در درجه اول اهمیت قرار دارد و درک تماسی و جنبشی ( حرکتی ) بعد از آن است. وی نیز دریافت که بعضی از افراد نابینا در خواب های خود از درک چشایی، بویایی و میزان حرارت  هوا صحبت کرده اند.